سرودن شعر برای آرتین عزیز
سلام به همه شما نی نی های وبلاگی
موقعی که من هنوز بدنیا نیومده بودم و تو دل مامانم بودم خاله بهار (همکار مامان معصومه) به مامانم قول داده بود واسم ی شعر بگه آخه خاله بهار شاعره و کلی شعرهای قشنگ قشنگ سروده.
خلاصه هی امروز و فردا کرد تا من بدنیا اومدم. ساعت 4 بعدازظهر چهارمین روز تولدم بود که این شعر زیبا رو واسه مامانم پیامک کرد و مارو خیلی خوشحال کرد.
اینم از شعر خاله بهار عزیز:
معصوم خانم مادر شده
صاحب یک پسر شده
یه گل پسر، آقا کوچولو
مث عسل، شکل هلو
شیرین و ناز و با ادا
ی هدیه خوب از خدا
ایشاالله خیر قدمش
مبارکه اومدنش
از هر بلا دور باشه
چشم حسود کور باشه
اینجا هنوز اسم من دقیق مشخص نبود که چیه. 6 روزه بودم که فهمید اسمم آرتین بعد این شعر رو فرستاد.
شنیدم اسمش آرتینه
عاشق شلوار جینه
دختر باز و سر به هوا
شیطون و ناز و ناقلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی